۱۳۹۱ دی ۱۶, شنبه

ریش گذاشتن ربطی به اسلامیت ندارد


ريش كزاشتن از فطرت هست
( از حضرت عائشه -رضي الله عنها- روايت شده است که رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- فرمود: «عشر من الفطرة: قص الشارب، وإعفاء اللحى، والسواک واستنشاق الماء وقص الأظفار، وغسل البراجم، ونتف الإبط وحلق العانة وانتقاص الماء». ده چيز از فطرت‌اند: کوتاه کردن سبيل، بلند گذاشتن ريش، مسواک، آب در بيني نمودن، کوتاه نمودن ناخن‌ها، شستن بندها و مفاصل، کندن موي زيربغل و تراشيدن موي زير ناف و استنجاء. ) زکريا که يکي از راويان اين حديث است از مصعب روايت کرده است که فرمود: دهمي را فراموش کرده‌ام که ممکن است مضمضه باشد. وکيع گفت: انتقاص الماء: يعني استنجاء. رواه مسلم و ابوداود[1].


شيخ (رحمه الله)[2] در (بذل المجهود شرح سنن أبي‌داود) در توضيح اين گفتار حضرت رسول -صلى الله عليه وسلم-: «عشر من الفطرة» يعني ده خصلت از خصلت‌هاي انبياء هستند که در اين آيه به ما دستور داده شده است تا از آنها پيروي نماييم: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ﴾. (انعام: 90) پس گويا ما بر اين فطرت آفريده شده‌ايم. از بيشتر علما چنين منقول است. يا هم مراد سنت ابراهيمي -عليه السلام- مي‌باشد، يا آنچه طبيعت‌هاي سالم بر آن آفريده شده‌اند از اخلاق نيکو و خوبي آن با خردشان ترکيب يافته است و اين قول روشن‌تر مي‌باشد و هم مراد از فطرت، دين است؛ چنانکه خداوند -عزوجل- فرموده است: ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾ (روم: 30). يعني: دين خداوند که براي نخستين مخلوط از بني‌آدم برگزيده است و اين افعال از توابع دين هستند به حذف مضاف، پس معنايش چنين مي‌شود، ده تا از توابع دين هستند. حافظ[3] در فتح الباري[4] از ابوشامه[5] نقل کرده است که: مراد از فطرت در حديث باب آنست که اگر کسي اين چيزها را به انجام برساند فاعل آن متصف به صفت فطرتي خواهد شد که خداوند -عزوجل- انسان‌ها را بر آن آفريده و آنان را براي آن اعمال برانگيخته و ترغيب داده است تا در هر صورت بر کامل‌ترين و گرامي‌ترين صفات حايز گردند.

رسول اكرم فرمود: «أحفوا الشوارب وأعفوا اللحى ولا تشبهوا باليهود». رواه ا‌لطحاوي[10]. سبيل‌ها را قطع نموده، ريش را بگذاريد و با يهود مشابهت اختيار ننماييد.
امام نووي[11] در شرح صحيح مسلم[12] گفته است، قول ايشان «أرخوا» با همزه و خاء معجمه است و در بيشتر روايت‌ها چنين آمده است و در نزد ابن ماجه «أرجوا» با جيم آمده است اصل آن «أرجئوا» با همزه بوده است و همزه را تخفيفاً حذف نموده‌اند. و در روايت بخاري آمده است: «وفروا اللحى» بنابراين پنج روايت بدست آمد: (أعفوا، وأوفوا، وأرخوا، وأرجوا ووفروا) و معناي همه آنست که ريش به حال خود گذاشته شود و عده‌اي از علماء «وفروا» را به معناي «اکثار» تفسير نموده‌اند، حافظ در فتح‌الباري[13] از ابن دقيق[14] العيد چنين نقل نموده است: تفسير اعفاء به تکثير از قبيل قرار دادن سبب در مقام مسبب مي‌باشد چون حقيقت «اعفاء» همان ترک است و گذاشتن ريش به حال خود مستلزم تکثير آن مي‌باشد.
ريش كزاشتن از فطرت هست
( از حضرت عائشه -رضي الله عنها- روايت شده است که رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- فرمود: «عشر من الفطرة: قص الشارب، وإعفاء اللحى، والسواک واستنشاق الماء وقص الأظفار، وغسل البراجم، ونتف الإبط وحلق العانة وانتقاص الماء». ده چيز از فطرت‌اند: کوتاه کردن سبيل، بلند گذاشتن ريش، مسواک، آب در بيني نمودن، کوتاه نمودن ناخن‌ها، شستن بندها و مفاصل، کندن موي زيربغل و تراشيدن موي زير ناف و استنجاء. ) زکريا که يکي از راويان اين حديث است از مصعب روايت کرده است که فرمود: دهمي را فراموش کرده‌ام که ممکن است مضمضه باشد. وکيع گفت: انتقاص الماء: يعني استنجاء. رواه مسلم و ابوداود[1]. 


شيخ (رحمه الله)[2] در (بذل المجهود شرح سنن أبي‌داود) در توضيح اين گفتار حضرت رسول -صلى الله عليه وسلم-: «عشر من الفطرة» يعني ده خصلت از خصلت‌هاي انبياء هستند که در اين آيه به ما دستور داده شده است تا از آنها پيروي نماييم: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ﴾. (انعام: 90) پس گويا ما بر اين فطرت آفريده شده‌ايم. از بيشتر علما چنين منقول است. يا هم مراد سنت ابراهيمي -عليه السلام- مي‌باشد، يا آنچه طبيعت‌هاي سالم بر آن آفريده شده‌اند از اخلاق نيکو و خوبي آن با خردشان ترکيب يافته است و اين قول روشن‌تر مي‌باشد و هم مراد از فطرت، دين است؛ چنانکه خداوند -عزوجل- فرموده است: ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾ (روم: 30). يعني: دين خداوند که براي نخستين مخلوط از بني‌آدم برگزيده است و اين افعال از توابع دين هستند به حذف مضاف، پس معنايش چنين مي‌شود، ده تا از توابع دين هستند. حافظ[3] در فتح الباري[4] از ابوشامه[5] نقل کرده است که: مراد از فطرت در حديث باب آنست که اگر کسي اين چيزها را به انجام برساند فاعل آن متصف به صفت فطرتي خواهد شد که خداوند -عزوجل- انسان‌ها را بر آن آفريده و آنان را براي آن اعمال برانگيخته و ترغيب داده است تا در هر صورت بر کامل‌ترين و گرامي‌ترين صفات حايز گردند. 

رسول اكرم فرمود: «أحفوا الشوارب وأعفوا اللحى ولا تشبهوا باليهود». رواه ا‌لطحاوي[10]. سبيل‌ها را قطع نموده، ريش را بگذاريد و با يهود مشابهت اختيار ننماييد. 
امام نووي[11] در شرح صحيح مسلم[12] گفته است، قول ايشان «أرخوا» با همزه و خاء معجمه است و در بيشتر روايت‌ها چنين آمده است و در نزد ابن ماجه «أرجوا» با جيم آمده است اصل آن «أرجئوا» با همزه بوده است و همزه را تخفيفاً حذف نموده‌اند. و در روايت بخاري آمده است: «وفروا اللحى» بنابراين پنج روايت بدست آمد: (أعفوا، وأوفوا، وأرخوا، وأرجوا ووفروا) و معناي همه آنست که ريش به حال خود گذاشته شود و عده‌اي از علماء «وفروا» را به معناي «اکثار» تفسير نموده‌اند، حافظ در فتح‌الباري[13] از ابن دقيق[14] العيد چنين نقل نموده است: تفسير اعفاء به تکثير از قبيل قرار دادن سبب در مقام مسبب مي‌باشد چون حقيقت «اعفاء» همان ترک است و گذاشتن ريش به حال خود مستلزم تکثير آن مي‌باشد.